دمنتوس با زیرکی و سیاست و صد البته با چاشنی دروغ و نیرنگ سعی در فریب همه شخصیتهای فیلم دارد. او تصمیم دارد تا به منابع غذایی دسترسی پیدا کند تا در دوران پسا آخروالزمانی که هیچ کس به دیگری رحم نمیکند همیشه سیر بماند و بتواند بر دیگران حکومت کند. او تا جایی پیش میرود که فوریوسا را معامله میکند و برای او عذابی دردناک و وحشتی بیاندازه در دوران کودکی ایجاد میکند.
فیلم Furiosa: A Mad Max Saga اثری بسیار متفاوت با نسخه Fury Road است و تغییر لحن و دامنه آن یادآور تحول از فیلم جذاب مکس دیوانه: جنگجوی جاده (1981) به مکس دیوانه: در آن سوی تاندردوم (1985) است. به این معنی که خود سرزمین بایر به طور گستردهای باز شده و با جزئیات بیشتری مورد کاوش قرار میگیرد. در واقع باید گفت بخش اعظم رمز و راز قسمت قبلی با اطلاعات جدیدی جایگزین شده است و آخرین فیلم میلر به دنیایی که شخصیت هایش در آن زندگی میکنند عمق و زمینه بسیار ارزشمندی میبخشد.
نقد و بررسی فیلم فیوریوسا؛ یک اسپینآف ارزشمند از مجموعه
در دنیای خیالی و پساآخرالزمانی مکس دیوانه منابع حرف اول و آخر را میزنند و هرکسی به منابع بیشتری دسترسی داشته باشد و بتواند آن را مدیریت کند، میتواند حکومتی مقتدر برای خود تشکیل دهد. آب، غذا، سوخت و منابع بنزین در کنار ماشینهایی که بیشتر شبیه به ماشینهای مسابقهای شدهاند با این تفاوت که ابزار کشتار و غارت هستند یکی دیگر از نمادها و نشانههای فیلم مکس دیوانه است.
شما در این فیلم یا بهتر بگوییم مجموعه فیلم، شاهد جهانی ازبین رفته خواهید بود که جورج میلر خالق جهان «مکس دیوانه» پیروزمندانه به آن بازگشته است.
فیلم «فیوریوسا» تقریباً از سال 2016 در مدار تولید قرار داشت؛ در واقع ایده ایجاد یک پروژه تمام عیار در مورد نسخهای جوان از شخصیت قهرمان شارلیز ترون در طول تولید «جاده خشم» به ذهن جورج میلر آمده بود، و عشق انبوه مخاطب به این شخصیت نیز دلیلی خاص برای تولید این اثر به میلر داده بود.
این فیلمساز استرالیایی میخواست به طور کامل پرترهای از قهرمان خود برای تماشاگران ترسیم نماید؛ در نتیجه ایدههای جاه طلبانه کارگردان بالاخره راهی برای تحقق یافتن پیدا کرد و فیلم جدید دنیای مکس دیوانه با نام Furiosa: A Mad Max Saga تولید شد.
فیلم Furiosa: A Mad Max Saga مانند سایر نسخههای میدمکس نمایش دهنده خشونت بسیاری است. مسلماً این اثر تهاجمیترین و گرافیکیترین ورودی این فرنچایز از زمان فیلم اصلی سال 1979 است. اگرچه دنیای سینمایی میلر فراتر از شناخت آن اثر کلاسیک برجسته تکامل یافته است، اما Furiosa بیشتر از هر دنباله دیگری با آن مشترک است. این فیلم که به چند فصل تقسیم شده است، مدتی زمان میبرد تا فضای خاص خود را ایجاد کرده و مخاطب را درگیر روایت اصلی کند. بااینوجود اگر مخاطب عاشق هیجان و تماشای صحنههای اکشن و خشن باشد از همان چند ثانیه اول فیلم درگیر آن خواهد شد.
باید گفت روایت فیلم به شیوهای پیاه سازی شده که یادآور آثار تالکین باشد، سرزمین بایر را با جزئیات بیشتری نسبت به قبل ترسیم میکند و جغرافیای دنیای میلر را بهتر برای مخاطب روشن میکند. فیلم فیوریوسا برخلاف فیلم جاده خشم با داستان سرایی طولانی، روایتی وسیع و در عین حال پر اکشن، ساختار شکل گیری یک جنگجوی جوان بی باک را برای مخاطب بازگو کرده است.
قهرمان فیلم یک مسیر طولانی و سخت را با تمام عواقب ناشی از آن طی میکند تا به یک مبارز انتقامجو تبدیل گردد. او همچنین باید با ترسها و ناتواناییهای خود روبرو شود تا بتواند در این مسیر سخت زنده بماند و به هدف خود برسد. این داستان به پنج فصل تقسیم میشود که هر کدام مرحلهای از تبدیل فیوریوسا را از یک ساکن جوان درههای سبز به سربازی که به دنبال انتقام است را به نمایش میگذارد.
برخلاف «جاده خشم» فیلم Furiosa فقط تمرکز خود را بر روی نمایش صحنههای اکشن نگذاشته است. این اثر اکشن را برای روایت داستان بهکار گرفته و اولویت خود را روایت داستان دختر بچهای قرار داده است که تبدیل به ناجی زنان اسیر در فرقه ایمورتان جو یعنی امپراتور فیوریوسا میشود. از آنجا که اکشن در فیلم در جهت روایت داستان و چگونگی تکامل فیوریوسا به یک جنجگو است،بنابراین هیچ تعقیب و گریز غیرضروری در فیلم وجود ندارد و هر صحنه نبرد در یک لوکیشن بسیار حجیم اتفاق میافتد که هدف از آن، این است که مقیاس سرزمین بایر را به بیننده نمایش دهد و ارتباط لوکیشن را با داستان برای بیننده شرح دهد.
فیوریوسا یک روایت طولانی دارد
برخلاف فیلم Mad Max: Fury Road که داستان آن تنها در سه روز اتفاق میافتاد، داستان Furiosa تقریباً 15 سال را به نمایش میگذارد. بنابراین برای حذف قسمتهای اضافه که ممکن است داستان را بیجهت طولانی کند جرج میلر فیلم را به چند فصل تقسیم کرده است.
داستان فیلم فیوریوسا با کودکی شخصیت اصلی (آلیلا براون) آغاز میشود که توسط گروهی از وحشیهای موتور شوار از یک واحه سبز پنهان از جهان ربوده شده است. مادرش (چارلی فریزر) به دنبال نجات فرزندش، آن وحشیهای موتورسوار را تعقیب میکند، اما نهایتا آنها در دام یک جنگ سالار دیوانه – دمنتوس (کریس همسورث) میافتند.
باوجود اینکه آنیا تیلور جوی در طول فیلم خیلی کم حرف میزند و عمدتاً به صورت غیرکلامی و با حالات صورت و حرکات بدن نقش خود را ایفا میکند، اما به خوبی از پس نمایش صحنههای هیجان انگیزی که قهرمان داستان را دچار چالش میکند برآمده است. با این حال، انتقال از فیوریوسا جوان به یک شخصیت بالغ و انتقاممحور به آرامی و با ذوق ارائه میشود و تبدیل دختر به یک ماشین قاتل که نه تنها باید با مشکلات و آسیبهایش روبرو شود، بلکه بیش از هر چیز باید با زندگی در بیابان سازگار شود، به شدت تماشایی است. همچنین رابطه نزدیک و قابل لمس فیوریوسا با پراتورین جک (تام برک)، یک راننده کامیون مواد خام که از بسیاری جهات به خود مکس دیوانه شباهت دارد، به این امر کمک ویژهای میکند.
تام برک که نقش جک پراتورین را ایفا میکند، کهن الگوی مکس راکاتانسکی را به تصویر کشیده است. او در حین حرکت در دکل جنگی بین مناطق، به عنوان مرشد Furiosa توجه را جلب میکند. تصویر برک در غیاب مکس به بینندگان احساس آشنایی میدهد و به حماسه عمق میبخشد و شاید بتوان گفت وزن و ماهیت بیشتری نسبت به تام هاردی در فیلم Fury Road دارد. اما شاید آنیا تیلور جوی بازیگری است که در نگاه اول جایگزینی مناسب برای شارلیز ترون به نظر نیاید. ولی او این شخصیت را به طرز مناسبی تجسم میبخشد، و با صعود یکپارچه از دختری نرم به حالت جهنمی تبدیل میشود.
آلیلا براون، که نقش Furiosa جوانتر را برای بخش قابل توجهی از فیلم بازی عملکردی به خوبی تیلور جوی و حتی شاید بهتر از او به نمایش میگذارد. همچنین باید گفت، در حالی که تصویر ترون از فیوریوسا یک شخصیت جدید قوی را در حماسه مکس دیوانه ایجاد کرده، اجرای تیلورجوی به داستان پسزمینه این شخصیت گسترش مییابد و پایه و محتوای بسیار بیشتری را برای اجرای این شخصیت فراهم میکند.
ضد قهرمانی شبیه به مسیح
برخلاف قسمتهای قبلی فیلم که قهرمان داستان تنها بایک شرور درگیر بود، در این فیلم قهرمان باید از پس چن شرور بربیاید. ما یک شرور جدید و البته بزرگ را داریم؛ دمنتوس با بازی کریس همسورث در پوشش یک شنل خاص، یک خرس عروسکی و دیالوگهایی کوتاه اما جالب، شخصیتی است که جلب نظر میکند. کسی که با ظاهری منجی گونه و شبیه به مسیح اما در ذات حیلهگر و دروغگو سعی به اقفال انسانها برای رسیدن به اهداف خود دارد. دمنتوس در این فیلم یک شخصیت کاریزماتیک به تصویر کشیده شده است.
بیشک همورث یک شرور جالب را به تصویر میکشد. شخصیتی خداگونه اما شرور. شاید اگر بگوییم تجربه ایفای نقش ثور و ترکیب آن با تانوس تبدیل به این شرور داستان فیلم شده است دور از ذهن نباشد. یک آدم در قامت یک منجی با شوخیهای بیمزه اما جالب در عین حال یک شخصیت چرک و خودخواه با چاشنی غرور.
باوجود اینکه داستان روایتگر زندگی فیوریوسا است اما تقریباً در کل فیلم، جنگی بین دو ظالم وجود دارد که تلاش میکنند زمینهای بایر را کنترل کرده و بر مردم حکومت کنند. دمنتوس و نسخه جوانتر ایمورتان جو همان دو شروری هستند که فیلم به آنها نیاز دارد. شرورهایی که به دنبال غذا، آب، انرژی، اسلحه و گلوله، منابع و بنزین و … هستند تا هم شکم خود را سیر نگهدارند و هم بر دیگران حکمرانی کنند.
در صحنهای از فیلم که همورث لباسی سفید بر تن دارد با شلیک یک گلوله رنگی در محیط تمام بدن و لباس او به رنگ قرمز درمیآید. بهنظر میرسد که در این صحنه کارگردان فیلم میخواهد همورث را به شکل یک منجی قرق در خونو گناه به تصویر بکشد تا از همان ابتدا کاملاً مشخص شود که او فقط ظاهری شبیه به نجات بخش دارد و درواقع یک انسان شرور است که فیلم بر پایه انتقام از او پیش خواهد رفت.
صحنههای اکشن و خشن در فیلم فیوریوسا
حقیقتا گاهی در فیلم با صحنههای اکشنی روبرو میشویم که ما را به شدت هیجان زده میکند جوری که برای چند لحظه همه چیز از خاطرمان میرود. دوربین در این لحظات به درستی و کاملا عالی کار میکند و یک اکشن نفس گیر و با هیجان بالا را به بیننده نشان میدهد که در آن هر تصادف، انفجار و فشار روی پدال گاز به وضوح قابل مشاهده است. در واقع ترکیب اکشن و پلانهای مناسب برای فیلم برداری باوجود جلوههای ویژه عالی و نفسگیر بهگونهای کاملا مناسب در کنار یکدیگر چیده شدهاند.
در فیلم فیوریوسا اغلب صحنههای اکشن و کار بدلکاران چشمگیر است، ولی افکتهای CGI، این بار برخلاف Fury Road، اندکی کمتر پنهان شده و گاهی به شدت استفاده از پرده سبز نمایان میشود و گاها چشم بیننده را آزاد میدهد. این را تیتراژ پایانی تأیید میکند، که در آن میلر تکههایی از صحنههای «Mad Max: Fury Road» را درج کرده است، بالاخره داستان Furiosa در نهایت ما را به وقایعی که در فیلم 2015 رخ داده است هدایت خواهد کرد و در واقع پیش زمینه فیلم «مکس دیوانه: جاده خشم» است .
اما با تمام این کاستیها، فیوریوسا هنوز هم یکی از آن فیلمهایی است که میخواهید بارها و بارها برای نمایش یک تانکر بزرگ جنگی تماشا کنید، که در مسیر خود در میان درههای شنی مرگ، باید با نیروهای موتوری مجهز به نارنجک و چتر نجات روبرو شود. و همه اینها توسط فیلمبرداری و موسیقی متن درخشان تام هولکنبورگ تقویت شده است. شایان ذکر است که سازندگان فیلم یک بار دیگر از نظر وحشیگری چیزی را در لفافه پنهان نکردهاند. خشنونت در فیوریوسا صریحتر، خونینتر و سازش ناپذیرتر است، گویی میلر میخواست با شدت بیشتری تأکید کند که زمین بایر یک جعبه شنی است که کلمه رحمت و بخشش را نمیشناسد.
پس میتوان گفت Furiosa جدایی ناپذیرترین قسمت از فرنچایز Mad Max از زمان Mad Max 2 از نظر پیشبرد حماسه است. این اثر به عنوان یک کلاس استادانه در طراحی اکشن و جهانسازی عمل میکند، که بهطور یکپارچه با Fury Road همسو میشود و در همان لحظهای که آن فیلم شروع میشود، فیوریوسا به پایان میرسد. در اصل، این دو فیلم یک روایت منسجم هستند.
کلام آخر
فیلم «فیوریوسا: حماسه مکس دیوانه» یک فیلم عالی و خوش ساخت است. باوجود اینکه فیلم وانمود نمیکند اثری خیلی عمیق است، اما بهخاطر نوع روایت داستان و از بین بردن سوالات بیننده اثری داستان محور و به نوبه خود فوقالعاده است. فیلم Furiosa: A Mad Max Saga خالی از ایراد نیست، اما صحنههای خاص و المانهای سینمایی ویژه اثر را به یک شاهکار تبدیل کرده است. داستان فیلم جهان را به خوبی گسترش میدهد، احساسات زندهای را به شما میدهد و مخاطب خود را دعوت میکند تا دو ساعت و نیم را به تماشای یک تراژدی و تعقیب و گریزهای مخرب دیوانهوار در فضای یک پسا آخرالزمان بگذراند.
باوجود اینکه Furiosa: A Mad Max Saga اکشن بی وقفه Fury Road را ندارد، اما نیازی به آن حس نمیشود. این فیلم نگاهی منزوی به یک شخصیت محبوب از جاده خشم دارد که به داستان خودش عمق و لایههایی تازه افزوده است. سایر شخصیتهای فرعی نیز میتوانند داستانهای پسزمینهی خود را گسترش دهند، و زمانی که اکشن اتفاق میافتد، همه چیز تماشاییتر میشود.
فیلم Furiosa از یک موسیقی فوقالعاده بهره میبرد که با روند فیلم همخوانی دارد. و بهخوبی هیجان و حتی در صحنههای غم و احساس نگرانی فیوریوسا را به خوبی القا میکند. این فیلم در واقع اسپیف آفی برای مجموعه مکس دیوانه است و برای درک بهتر آن باید بهترتیب فیلمهای با مکس دیوانه محصول (1979)، مکس دیوانه 2 محصول (1981)، مکس دیوانه: در آن سوی تاندردوم محصول (1985) و مکس دیوانه: جاده خشم محصول (۲۰۱۵) را تماشا کنید.
تولید محتوا کاری بسیار دشوار و زمانبر است. تیم ما برای جبران هزینهها و جهت پرداخت هزینه دستمزد تولیدکنندگان کانتنت نیاز به حمایت کاربران عزیز دارد. شما میتوانید جهت حمایت مالی از گیماتک از طریق لینک حامی باش ما به حمایت ریالی و یا ارزی سایت و تولیدکنندگان محتوای گیمینگ بپردازید.
2 thoughts on “نقد و بررسی فیلم فیوریوسا: حماسه مکس دیوانه”
فیلم جالبیه
Mad Max فقط نسخه ای که تام هاردی بازی کرده بقیش اصلا قشنگ نبود