مینیسریال بریتانیایی Adolescence که از نتفلیکس پخش میشود، در روزهای اخیر به یکی از داغترین موضوعات در میان کاربران تبدیل شده است.
محبوبیت سریع این سریال، موفقیت جهانی سال گذشته Baby Reindeer را یادآور میشود و پیشبینی میشود که مسیر مشابهی را برای رسیدن به شهرت طی کند.
نکات برجسته درباره سریال
- شروعی طوفانی با ۲۴ میلیون بازدید در روزهای ابتدایی
- روایتی الهامگرفته از واقعیت، اما بدون استناد به پروندههای واقعی
- تصویربرداری خیرهکننده با تکنماهای مداوم و بدون قطع
- استفان گراهام، یکی از خالقان، در نقش پدر دانشآموز مظنون هنرنمایی میکند
در دورانی که بسیاری از آثار تلویزیونی تکراری و کلیشهای به نظر میرسند، Adolescence اثری متفاوت است که مخاطبانش را با داستانی منحصربهفرد و پرمفهوم روبهرو میکند. این درام جنایی درونمایههایی از تأثیرات مردسالاری (Manosphere) و چالشهای نوجوانی را به تصویر میکشد، و داستان پسر جوانی را روایت میکند که به قتل همکلاسیاش متهم شده است.
جایگاه «Adolescence» در میان پدیدههای نتفلیکس
درحالیکه آثار پرهزینهای مانند فیلم علمیتخیلی The Electric State با بازی میلی بابی براون و کریس پرت در حال تولید هستند، تمرکز مخاطبان نتفلیکس بر سریال Adolescence جلب شده است. با ۲۴.۳ میلیون بازدید و رتبه نخست در ۷۱ کشور، این سریال حتی موفقیت Baby Reindeer در سال گذشته را نیز تحتالشعاع قرار داده است.
موضوعاتی مانند خشونت، سوءاستفاده و جنایت، که عناصر اصلی ژانر True-Crime به شمار میروند، در آثار غافلگیرکنندهای مانند Baby Reindeer، Dear Child و حالا Adolescence مشهودند. بااینحال، آنچه Adolescence را متمایز میکند، شیوه روایی آن است: هر چهار قسمت این سریال بهصورت تکنما و در زمان واقعی ساخته شدهاند و تجربهای منحصربهفرد را برای بینندگان ارائه میدهند.
مینیسریال جدید نتفلیکس، Adolescence، که داستان آن حول محور پسری جوان متهم به قتل همکلاسیاش میچرخد، با ساختاری کاملاً متفاوت و جذاب روایت میشود. هر قسمت از این مجموعه یک ساعته است و به طور کامل در یک برداشت پیوسته و بدون قطع فیلمبرداری شده است. این تکنیک خاص باعث میشود که تمام اتفاقات در زمان واقعی جریان پیدا کند و تجربهای بیواسطه و نفسگیر برای بینندگان خلق شود.
داستان این سریال نه تنها ماجرای کشف حقیقت درباره جنایتی هولناک را بازگو میکند، بلکه با عمیق شدن در روان شخصیتها و تعاملهای پیچیده، واقعیتهای نگرانکنندهای را درباره فشارهای اجتماعی و نحوه تأثیر آنها بر افراد آشکار میسازد. این اثر توانسته است با ترکیب هوشمندانه فرم و محتوا، توجه مخاطبانی را جلب کند که از تلویزیونهای عادی و کلیشهای خسته شدهاند.
یکی از برجستهترین ویژگیهای Adolescence، استفاده از تکنیک فیلمبرداری تکنما است که در آن هیچگونه قطعی در بین صحنهها وجود ندارد. برخلاف آثار دیگری که این شیوه را بیشتر بهعنوان نمایش مهارت فیلمساز به کار میگیرند، در اینجا این تکنیک بهطور ارگانیک با تنشهای داستان آمیخته شده است. برای مثال، صحنهای که در آن پسری به نام جیمی (با بازی اوون کوپر) توسط نیروهای پلیس از خانهاش دستگیر میشود، یا تلاش مأموران برای یافتن سرنخ در محیط مدرسه، با این روش فیلمبرداری واقعیتر و تاثیرگذارتر به تصویر کشیده شدهاند.
این سریال که توسط شرکت Plan B Entertainment، تحت مدیریت برد پیت، تولید شده است، به بررسی موضوعاتی میپردازد که کمتر در آثار تلویزیونی مطرح میشوند. از جمله موضوعاتی مانند فشارهای مردسالارانه، مردانگی سمی، تأثیرات شبکههای اجتماعی و چالشهای مرتبط با این مسائل در جامعه مدرن. با ترکیب این مسائل اجتماعی با یک داستان جنایی، Adolescence نه تنها روایتی جذاب ارائه میدهد، بلکه بینندگان را به تفکر عمیقتر درباره این مشکلات وامیدارد.
«نوجوانی» نهتنها بهخاطر روش منحصربهفرد روایت خود، بلکه به دلیل برخورد جدی با مسائل حساس و چالشبرانگیز، به یکی از آثار برجسته نتفلیکس تبدیل شده است. این سریال به ما یادآوری میکند که رسانههای امروزی چگونه میتوانند همزمان هم سرگرمکننده باشند و هم فرصتی برای بازاندیشی درباره مسائل مهم جامعه فراهم کنند.
این روزها به مرحلهای از زندگی رسیدهام که دیگران مکرراً از من میپرسند چه زمانی قصد ازدواج و تشکیل خانواده دارم. معمولاً با لبخند پاسخ میدهم «هیچوقت»، اما کمتر پیش آمده است که دلایل واقعی این تصمیم را برایشان توضیح بدهم. واقعیت این است که نگرانیهای عمیقی در ذهنم وجود دارد؛ نگرانی از اینکه چه چیزی ممکن است به نسل بعد منتقل کنم. همچنین نمیتوانم خودم را متقاعد کنم که در این دنیای پر از بحران، زندگی جدیدی را به وجود بیاورم یا کودکی را به سرپرستی بگیرم و آیندهای پر از امید را برای او تضمین کنم، در حالی که شاید این امید محقق نشود.
برخی میگویند که شاید زیادی در این مورد فکر میکنم و باید زندگی را همانطور که پیش میآید بپذیرم. اما حس میکنم نمیتوانم بیخیال باشم و از پذیرش چنین ریسکهایی بیزارم. این دغدغههایم را بارها در آثار مختلف بازتاب یافته دیدهام. مثلاً مستند درام تأثیرگذاری به نام «شب تاریک و سردتر از روز است» است که داستان گروهی از کودکان آلمانی را روایت میکرد که به دلیل تأثیرات همهگیری کووید-۱۹، به افسردگی و افکار منفی دچار شده بودند، بسیاری از این نگرانیها را در ذهنم زنده کرد.
همچنین سریال نوجوانی (Adolescence) نیز به روش دیگری به این مسائل پرداخت. این آثار نشان میدهند که چطور مفاهیم اجتماعی و شرایط زندگی مدرن میتوانند بهطور مستقیم یا غیرمستقیم، بار سنگینی را بر دوش افراد مختلف، از جمله کودکان، بگذارند. دیدن چنین داستانهایی تنها من را بیشتر در تصمیماتم راسختر میکند.
مینیسریال درام «نوجوانی» به کارگردانی فیلیپ بارانتینی، داستان خانواده میلر را دنبال میکند: ادی، ماندا، لیسا و جیمی. زندگی آرام این خانواده بهطور ناگهانی دگرگون میشود وقتی جیمی، پسر نوجوان خانواده، به اتهام قتل توسط بازرس لوک و کارشناس ارشد میشا دستگیر میشود. رفتار خانواده میلر و واکنشهای جیمی در برابر بازجوییهای پرتنش، ابتدا این تصور را ایجاد میکند که شاید با یک پرونده اشتباه مواجه هستیم. اما با ورود ادی و جیمی به همراه وکیلشان، پل، به اتاق بازجویی، بسیاری از حقایق پنهان آشکار میشود و ماجرا پیچیدهتر از آن چیزی میشود که در ابتدا بهنظر میرسید.
با پیشرفت داستان و کاوش عمیقتر در دلایل پشت جنایت، سریال بهطور بیرحمانهای تأثیرات یک فرهنگ ناسالم و خطرناک را بر زندگی افراد به تصویر میکشد. اوج روایت زمانی است که خانواده میلر مجبور میشوند با حقیقتی سخت و ویرانگر درباره زندگی خانوادگی خود روبهرو شوند، جایی که ضرورت بازنگری در ارزشهای اجتماعی و اصلاح ساختارهای موجود بهطور ملموسی احساس میشود.
هر چهار قسمت این سریال بر رخدادهایی که پس از وقوع جنایت روی دادهاند متمرکز است. در یکی از قسمتها، کل مراحل بازداشت و انتقال جیمی (با بازی اوون کوپر) به ایستگاه پلیس یورکشایر بهدقت به تصویر کشیده شده است. در قسمت دیگری، دو کارآگاه پرونده، با بازی اشلی والترز و فی مارسای، به مدرسه محلی میروند تا دانشآموزان مختلف را بازجویی کنند. این قسمتها همچنین بین گفتوگوهای معلمان، والدین و دانشآموزان در حاشیه ماجرا گشتوگذار میکنند و لایههای بیشتری از روابط و تعارضات اجتماعی را نشان میدهند.
در سریال «نوجوانی»، دوربین همچون یک مشاهدهگر بیصدا و نامرئی عمل میکند که تمام جزئیات را بدون وقفه ثبت میکند. این عنصر بصری به شکلی خاص طراحی شده تا بیننده را به قلب احساسات درونی شخصیتها ببرد؛ گاهی به چهرههای آنان نزدیک میشود تا لحظات پیچیدهای از احساسات را به تصویر بکشد، یا در میان راهروهای پیچیده یک مرکز بازداشت روان سر میگردد و سپس به آرامی نمای کلی شهر را در نگاه هوایی بازتاب میدهد.
این سبک فیلمبرداری تحسینبرانگیز است و چالشهای فنی زیادی را پشت سر گذاشته است. برای مثال، عبور دوربین از فضای محدود پنجرههای شکسته یا هماهنگی دقیق بازیگران که هیچ کلامی را اشتباه نمیگویند، سوالاتی هستند که ذهن مخاطب را مشغول میکنند. بااینحال، قدرت این تکنیک در غرق کردن مخاطب در داستان است. بیننده به حدی در جریان روایت قرار میگیرد که شاید فراموش کند این فقط یک نمایش هنری با بازیگرانی ماهر است که روایتی چهار پردهای را اجرا میکنند.
فیلمبرداری معمولی با تکیه بر کاتهای سریع و مکرر ممکن است مخاطب را به حالتی خسته و نیمههیپنوتیزم فرو ببرد. اما سبک استفاده از برداشتهای طولانی و متمرکز در این سریال، کاملاً نقطه مقابل این روش عمل میکند. این تکنیک، توجه مخاطب را به هر جزئیات کوچک جلب میکند و اجازه میدهد بازیگران طبیعیتر عمل کنند؛ از مکثها گرفته تا نفسگیریهای کوتاه و حتی خطاهای طبیعی هنگام بیان دیالوگها. بیانهای ریز چهره و احساسات شخصیتها، در حالی که دوربین به آرامی آنها را دنبال میکند، لحظاتی واقعی و تأثیرگذار خلق میکند.
سریال چهار قسمتی Adolescence یکی از آن آثاری است که همه، از نوجوانانی که به تازگی دوران بلوغ را تجربه میکنند تا کسانی که در آستانه تبدیل شدن به پدربزرگ یا مادربزرگ هستند، باید آن را ببینند. این سریال به دلایل مختلف، برای گروههای سنی متفاوت، پیامهایی ارزشمند دارد. برای کسانی که از مفاهیم مردسالاری یا تاثیرات آن بر جامعه بیاطلاع هستند، این سریال فرصتی استثنایی برای آشنایی با یکی از چالشهای بزرگ اجتماعی ارائه میدهد. این داستان اگرچه تخیلی است، اما به واقعیتهای تلخی اشاره دارد که در شبکههای اجتماعی و فرهنگ روزمره مدرن بهوضوح دیده میشود. مرور بخش نظرات در پلتفرمهای آنلاین کافی است تا موجی از زنستیزی و افکار مخرب را مشاهده کنید، حتی از سوی افرادی که شاید ابتداییترین اصول انسانی را درک نکرده باشند.
نادیده گرفتن این موضوعات راهی برای فرار از حقیقت نیست. مردسالاری همچنان وجود دارد و آثار مخرب آن بر نسلهای آینده غیرقابل انکار است. بهعنوان والدین، سرپرست یا حتی پدربزرگ و مادربزرگ، اگر تصور میکنید که کودکانتان بهطور جادویی از این تاثیرات مضر مصون هستند، باید دیدگاه خود را بازنگری کنید.
دلیلی که من توصیه میکنم نوجوانان و جوانان این سریال را تماشا کنند، با دلیلی که برای بزرگسالان مطرح میکنم، متفاوت است. برای نسل جوان، این سریال میتواند آینهای باشد که آنها را با عواقب واقعی رفتارهای خطرناک یا نسنجیده آشنا کند. از سوی دیگر، برای بزرگترها، این اثر فرصتی است تا با دیدگاههای تازهتر به چالشهای اجتماعی نگاه کنند. از تجربه شخصی خودم، حس میکنم که در دنیای امروز، تلاشهایی وجود دارد تا ترس از پیامدهای رفتارهای «جنجالی» یا «بیپروا» بهطور کامل از بین برود، و این بسیار خطرناک است.
این روزها به نظر میرسد که نسل جوان نسبت به سلامت روان خود و اطرافیانشان بیتفاوت شدهاند. گویی اعتقاد پیدا کردهاند که در مرکز جهان قرار دارند، با آنچه به اصطلاح «انرژی شخصیت اصلی» نامیده میشود، و دیگران را صرفاً شخصیتهای فرعی و کماهمیت میبینند. چنین نگاهی باعث میشود که رفتارهای خشونتآمیز یا تأثیرات مخرب روانی که بر دیگران دارند، برایشان اهمیتی نداشته باشد.
سریال «نوجوانی» توانسته است با روایتی قوی و بینقص، تصویری از این واقعیت تلخ ارائه دهد و به مخاطب نشان دهد که چرا همدلی و درک دیگران ضرورت دارند. در دنیای مجازی، کسانی که از ایدئولوژیهای مردسالارانه برای ترویج زنستیزی و کسب سود استفاده میکنند، هرگز مسئولیت پیامدهای رفتاری افراد تحتتأثیر خود را نمیپذیرند. این افراد به کسب درآمد از ناامنی و رنج کودکان و نوجوانانی که در جامعهای پرآشوب رشد میکنند، ادامه میدهند، در حالی که این نسل با آیندهای تاریکتر مواجه است.
سریال تنها به همین مسائل محدود نمیشود؛ نویسندگان با دیدی عمیقتر به نقد سرمایهداری، اشتباهات ساختاری مقامات قانونی، رفتار نادرست معلمان و بیتوجهی جامعه به آینده نسلهای بعد پرداختهاند. اگرچه محور اصلی داستان بر قتل استوار است، اما تمرکز اصلی روی انگیزهها و عوامل پنهانی است که به چنین رخدادهایی منجر میشود. به جای دنبال کردن یک معمای «چه کسی این کار را کرد؟»، سریال بیننده را وادار میکند تا با جزئیات شخصیتی و تحلیل روانی درگیر شود، که این انتخابی هوشمندانه است.
سریال از سبک روایت بصری تکنما (one-take) بهره برده است، که به تجربه بیننده عمق بیشتری میبخشد. این تکنیک قبلاً در اثر دیگری از گراهام و بارانتینی، «نقطه جوش» (Boiling Point)، نیز مورد استفاده قرار گرفته بود. در این مینیسریال، این سبک بهشکلی بینقص اجرا شده است و هر لحظه از درام و تنش داستان را بهصورت ملموس به مخاطب منتقل میکند. گروه سازنده با دقت و تلاش فراوان توانستهاند این تکنیک را به ابزاری قدرتمند برای روایت داستان تبدیل کنند و شایسته تحسین فراوان هستند.
بازیگران سریال «نوجوانی» با اجرای بینقص خود، این اثر را به یکی از چشمگیرترین درامهای سال تبدیل کردهاند. استفان گراهام با حضوری قدرتمند، اشلی والترز با استحکام و ثبات در نقشآفرینی، و ارین دوهرتی که ترکیبی زیبا از آسیبپذیری و قدرت را به نمایش گذاشته، همگی درخشان عمل کردهاند. فی مارسِی با تسلط کامل، کریستین ترمارکو با عمق احساسی فوقالعاده و آمِلی پیس با وجود حضور محدودش بر صفحه، تأثیری ماندگار بر بیننده گذاشتهاند. همچنین مارک استنلی، جو هارتلی، کِین دیویس، لوئیس پمبرتون، آمارِی باکوس و فاطیما بوجانگ، هر کدام در نقشهای مکمل، اجرایی فوقالعاده ارائه دادهاند.
اما در این میان، اُوِن کوپر با بازی نفسگیر و تأثیرگذار خود، فراتر از تمام انتظارات ظاهر شده است. بازی او در نقش شخصیت محوری داستان، احساسی عمیق را به مخاطب منتقل میکند و باعث میشود تا در قضاوتهای خود درباره مردم تجدید نظر کنیم. او که برای اولین بار در این مینیسریال ظاهر شده، با عمقی که به نقش خود داده، تحسینبرانگیز است. عملکرد خیرهکننده کوپر در قسمتهای اول و سوم، او را به سطحی فراتر از بسیاری از بازیگران با تجربه رسانده است و به حق شایسته تمام تمجیدهاست.
سریال «نوجوانی» که در ابتدا بهعنوان یک درام جنایی روانشناختی معرفی شد، در عمل به اثری تبدیل شده که حس وحشت را تا اعماق وجود مخاطب منتقل میکند. این مینیسریال با هوشمندی به تحلیل تهدیدات ناشی از مردسالاری میپردازد و تلاش میکند با ایجاد درکی عمیقتر از این موضوع، جامعه را به تفکر وا دارد. همچنین به تأثیرات مخرب افرادی میپردازد که با ترویج زنستیزی، تأثیرات مخرب خود را در جامعه گسترش میدهند.
نویسندگان سریال بهطور مستقیم به افرادی اشاره نمیکنند، اما واقعیت تلخی را آشکار میکنند که برخی از این افراد توسط سیاستمداران و افراد مشهور تأیید شدهاند. نفوذ آنان به حدی است که میتوانند تأثیرات گستردهای بر جوامع بگذارند و همچنان بر پایه زنستیزی، جایگاه خود را تثبیت کنند. این حقایق باعث میشود تا بیننده به عمق مشکلات اجتماعی فکر کند و احساس نیاز به تغییر را درک کند.
این سریال از تکنیک روایت بصری تکنما (one-take) استفاده کرده که به شکلی بینقص اجرا شده است. بارانتینی که پیشتر این سبک را در «نقطه جوش» (Boiling Point) امتحان کرده بود، بار دیگر با موفقیت این تجربه را تکرار کرده است. استفاده از این تکنیک، تنش و درام داستان را به حداکثر میرساند و بیننده را کاملاً در فضای روایت غوطهور میکند. تمام گروه تولید، از بازیگران تا کارگردان، شایسته تحسین بیپایان برای خلق چنین اثری هستند.
تولید محتوا کاری بسیار دشوار و زمانبر است. تیم ما برای جبران هزینهها و جهت پرداخت هزینه دستمزد تولیدکنندگان کانتنت نیاز به حمایت کاربران عزیز دارد. شما میتوانید جهت حمایت مالی از گیماتک از طریق لینک حامی باش ما به حمایت ریالی و یا ارزی سایت و تولیدکنندگان محتوای گیمینگ بپردازید.
