بررسی بازی Sniper Elite: Resistance | جذاب ولی تکراری و بی‌هدف

بازی Sniper Elite Resistance نه در حد و اندازه نسخه قبل ظاهر می‌شود و نه چیز جدیدی برای عرضه دارد. همراه بررسی گیماتک باشید.

سری بازی‌های Sniper Elite جزو آن دسته از بازی‌هایی هستند که برای دسته‌ای خاص از طرفداران ساخته می‌شوند. به بیان دیگر، طی یک توافق نانوشته همه می‌دانیم که یک‌سری از بازی‌ها مخاطب ویژه‌ی خود را دارند و برای ایشان طراحی و تولید می‌شوند. اما آیا به این دلیل می‌توان از ضعف‌های بدیهی چنین آثاری چشم‌پوشی کرد؟ پاسخ به این سوال هم واضح است و مبرهن: خیر. براساس اصلی ساده و بدیهی، هر بازی‌ای، چه آن بازی‌هایی که با هدف ارائه‌ی تجربه‌ای داستانی و یکه به گستره‌ای عظیم از مخاطبین ساخته می‌شوند و چه آن بازی‌هایی که در فواصل زمانی کم و برای طرفداران خاص خودشان عرضه می‌شوند، ملزم به رعایت این اصل اساسی هستند که سازنده‌ها باید و حتما تجربه‌ای استاندارد و درخور به مخاطبین ارائه کنند.

بررسی بازی Sniper Elite: Resistance

اگر درباره‌ی بازی‌های دسته‌ی دوم حساسیتی مانند حساسیت‌مان برای بازی‌های اول به خرج ندهیم، باید با افت کیفی و تدریجی سالانه‌ی بازی‌ای مثل فیفا هم مسئله‌ای نداشته باشیم. بازی‌هایی مانند فیفا هر ساله برای طرفداران پروپاقرص این مجموعه عرضه می‌شوند و از قضا هر ساله هم جزو پرفروش‌ترین آثار سال هستند. این موضوع اما نباید باعث چشم‌پوشی منتقد و بازیکنِ علاقه‌مند بر ضعف‌های مبرهن چنین اثری باشد.

رویکرد ما درباره‌ی متاخرترین نسخه از مجموعه‌ی Sniper Elite هم همین است. بازی Sniper Elite: Resistance به‌عنوان یک بازی ویدیویی در تعریف استاندارد آن به ما عرضه شده است، به این ترتیب در بررسی و تجربه‌ی آن نیز انتظار مواجهه با اثری درخور و استاندارد را داریم. جدیدترین نسخه اسنایپر الیت به لحاظ کیفی و به‌خصوص از منظر کیفیت گیم‌پلی در چه جایگاهی قرار می‌گیرد؟ از شما دعوت می‌کنم برای یافتن پاسخ این سوال، در ابتدا بررسی ویدیویی ما از این بازی را تماشا کنید و سپس به مطالعه‌ی بررسی متنی بازی مشغول شوید.

بررسی بازی Sniper Elite: Resistance

جدیدترین نسخه‌ی بازی Sniper Elite، یعنی Sniper Elite: Resistance، نه در زمینه‌ی ارائه تجربه‌ای درخور و لذت‌بخش در تیراندازی‌های دوربرد موفق عمل کرده و نه توانسته تجربه‌ی مناسبی در نبردهای نزدیک ارائه دهد. در بخش آموزشی بازی، با چند شلیک اول، تمام روش‌های موردنیاز برای موفق شدن در شلیک‌های دوربرد را خواهید آموخت و به سرعت تسلطی نسبی بر گیم‌پلی نه‌چندان عمیق آن پیدا خواهید کرد. پس از بخش ابتدایی بازی، بعید است با مشکلی در تیراندازی‌های دوربرد مواجه شوید. بازی به شما اجازه می‌دهد هنگام شلیک، محدوده‌ی اسلحه را تغییر دهید تا دوربین اسلحه خود را متناسب با موقعیت تنظیم کنید. اما این قابلیت تأثیر عملی خاصی در شلیک‌های شما ندارد و عملاً یک ویژگی تزئینی است. این قابلیت فقط برای ایجاد توهم یک سیستم مبارزه‌ی پیشرفته در بازی گنجانده شده است، اما با کمی تجربه، به‌خوبی درمی‌یابید که این سیستم فاقد عمق است.

سری بازی Sniper Elite به تیراندازی‌های دوربرد خود معروف است. اما نسخه جدید بازی بازیکن را در موقعیت‌های شلوغ و پر از دشمن که براساس نبردهای نزدیک طراحی شده‌اند نیز قرار می‌دهد. نبردهای نزدیک بازی از کیفیت مطلوبی برخوردار نیستند. هوش مصنوعی دشمنان بسیار ضعیف است. با کمی تجربه در نبردهای شلوغ، به‌سرعت راه و روش آن‌ها را خواهید آموخت و با کمی تمرکز، به سرعت در بازی پیش خواهید رفت. بازی در این بخش نیز چالش خاصی پیش‌روی بازیکن نمی‌گذارد. گیم‌پلی در صحنه‌های شلوغ و اکشن ناکارآمد و بسیار ناپخته است. دشمنان به‌شکلی عجیب و غریب اسپاون می‌شوند و مکرراً منطق گیم‌پلی را زیر سوال می‌برند. کشتن دشمنان هم بسیار ساده است؛ آن‌ها مطمئن می‌شوند که شما فرصت کشتن‌شان را داشته باشید. بازی در صحنه‌های مبارزه از راه نزدیک نیز دقیقاً مانند مبارزات دوربرد از مشکل ساده‌سازی بیش‌ازحد روندها و معادلات رنج می‌برد. این موضوع مشکلی مشترک و عمده در سیستم مبارزات بازی است.

کاملاً مشهود است که دغدغه سازندگان در طراحی صحنه‌های شلوغ و تیراندازی‌های دوربرد این بوده که مبادا بازیکن احساس کند بازی سخت است و تصمیم بگیرد کنترلر را کنار بگذارد. این تاکید مفرط سازندگان منجر به ساده شدن بیش از حد بازی شده است. در نتیجه، بازی به‌جای اینکه صرفاً خیلی سخت نباشد، به‌شدت ساده از آب درآمده است.

برای مثال، وقتی برای اولین‌بار در یک مرحله بر اثر حمله‌ی دشمن نوار سلامتی‌تان خالی می‌شود، بازی این شانس را به شما می‌دهد که یک‌بار دیگر به زندگی بازگردید و اصطلاحاً مجدداً اسپاون شوید. فرض کنید یک دشمن تا سر حد مرگ به شما شلیک کرده است و شما یک شانس برای اسپاون مجدد دارید. منطق بازی به این شکل است: دشمن با تفنگ مسلحش آنقدر بالای سرتان می‌ایستد تا از دکمه اسپاون مجدد خود استفاده کنید؛ توجه کنید که دشمن در این مدت به شما شلیک نخواهد کرد. به‌عبارت دیگر، بازی می‌خواهد اطمینان حاصل کند که شما به راحت‌ترین شکل امکان بازگشت به گیم‌پلی را دارید. این مورد، نمونه‌ای بارز از شدت ساده‌سازی بازی است.

بازی این امکان را به بازیکن می‌دهد که با به‌دست آوردن تجربه‌ (XP)، توانایی‌های خود را ارتقا دهد. مشکل اینجاست که بازی در اهدای XP بسیار سخاوتمند است و در پایان برخی مراحل، هری هاوک (شخصیت اصلی این نسخه) به یک ابرسرباز نازی‌کش تبدیل می‌شود. این دست‌ودل‌بازی افراطی باعث شده تا بازی بیش از حد ساده شود. به این ترتیب، بازیکن با دریافت برخی از ارتقاها، خود را در ماموریت‌هایی بدون چالش می‌بیند. سازندگان تمام تلاش خود را کرده‌اند تا بازی از نظر سختی متعادل باشد و بازیکن را خسته نکند، اما این تلاش‌ها منجر به سادگی بیش از حد بازی و در نهایت، خسته‌کننده شدن آن شده است.

یکی از ویژگی‌های برجسته سری بازی‌های Sniper Elite، صحنه‌های سینمایی شلیک به دشمنان و نمایش اثر گلوله بر اعضای بدن آن‌ها با استفاده از قابلیت ایکس‌ری است. این صحنه‌های سینمایی بخش بزرگی از گیم‌پلی بازی را تشکیل می‌دهند و امضای این مجموعه به‌شمار می‌روند. بخش آغازین هر مرحله از بازی به‌گونه‌ای طراحی شده که بازیکن حداقل چند شلیک از راه دور و ایجاد این صحنه‌های سینمایی را تجربه کند. مشکل اول این است که به‌دلیل سادگی بیش از حد سیستم شلیک بازی، بازیکن در خلق این صحنه‌ها چالشی ندارد. این سادگی باعث تکرار مکرر صحنه‌ها می‌شود و به‌مرور زمان خسته‌کننده می‌شوند.

همچنین به‌دلیل عدم بهینه‌سازی گرافیکی مناسب بازی، بسیاری از این صحنه‌های سینمایی با باگ‌ها و گلیچ‌های مختلف همراه می‌شوند. به‌نظر می‌رسد سازندگان اطمینان داشتند که طرفداران پروپاقرص این مجموعه به این صحنه‌های سینمایی علاقه دارند و از بهینه‌سازی آن‌ها صرف‌نظر کرده‌اند. این ضعف‌های فنی و سادگی بیش از حد گیم‌پلی بازی دست‌به‌دست هم داده‌اند و لذت صحنه‌های سینمایی خاص این مجموعه را کاهش داده‌اند.

جدیدترین نسخه اسنایپر الیت از نظر داستان نیز جذابیتی ندارد. داستان بازی به‌طور خلاصه این است: آلمانی‌ها قصد دارند یک ابرسلاح پیشرفته تولید کنند و ما در نقش شخصیت جدیدی به نام هری هاوک باید با همکاری نیروی مقاومت فرانسه جلوی آن‌ها را بگیریم. این داستان دنباله‌ای برای اسنایپر الیت ۵ نیست و به موازات آن پیش می‌رود و شخصیت اصلی این نسخه برای اولین‌بار کسی غیر از کارل فربر است. روایت داستان به‌جز در مرحله اول، توسط یک راوی زن انجام می‌شود که قرار است بین مراحل اطلاعاتی از پیشرفت داستان به ما بدهد.

اطلاعات ارائه‌شده توسط این راوی زن تنها به یک دلیل مورد استفاده قرار می‌گیرند: رفع تکلیف روایت داستان بازی. لحن و جزئیات ارائه‌شده توسط او عملاً کمکی به پیشبرد بازی نمی‌کند و حس همذات‌پنداری را در بازیکن برنمی‌انگیزد. به این دلیل، بازیکن با یک تجربه‌ی عاری از روایت مواجه است. مشکل اینجاست که بازی ادعای داستان‌گویی دارد و می‌خواهد بازیگوشی روایتی خود را با یک واقعه‌ی واقعی (جنگ جهانی دوم) گره بزند. سازندگان می‌خواهند با تغییر در تاریخ جنگ، تصویری جدید و پست‌مدرن از تاریخ ارائه دهند، اما تکنیک‌ها و انتخاب‌های آن‌ها به‌قدری ضعیف هستند که به هدف خود نزدیک هم نمی‌شوند.

بازی Sniper Elite Resistance نه تنها نتوانسته تجربه‌ای بهتر از نسخه‌ی قبل ارائه دهد، بلکه هیچ چیز جدیدی برای عرضه ندارد. سازندگان نه در تیراندازی‌های دوربرد موفق بوده‌اند و نه در طراحی مبارزات نزدیک و صحنه‌های شلوغ. گیم‌پلی پرعیب و نقص، ساده‌سازی بیش از حد و داستان بی‌کیفیت، جدیدترین نسخه از اسنایپر الیت را به تجربه‌ای ناامیدکننده تبدیل کرده‌اند. بازی نه برای طرفداران پروپاقرص خود و نه برای بازیکنان جدید چیز تازه‌ای برای ارائه ندارد. تنها کسانی که از تجربه‌ی تکراری و خسته‌کننده‌ی اسنایپر الیت لذت خواهند برد، احتمالا طرفداران وفادار و متعصب این مجموعه هستند.

با این حال، نسخه جدید بازی یک سوال مهم را مطرح می‌کند: تا چه زمانی طرفداران پروپاقرص مجموعه به وفاداری خود ادامه خواهند داد و نسخه‌های بی‌کیفیت از سری محبوبشان را تهیه خواهند کرد؟

بررسی بازی Sniper Elite Resistance

بررسی بازی Sniper Elite Resistance

امتیاز گیماتک: ۶ از ۱۰

بازی Sniper Elite Resistance با ضعف‌های متعدد در گیم‌پلی و داستانی شلخته و بی‌سروته، نه تنها عملکرد بهتری نسبت به نسخه‌های قبلی ندارد، بلکه به‌خودی خود هم از کیفیت مناسبی برخوردار نیست. این بازی حتی برای راضی کردن طرفداران پروپاقرص سری اسنایپر الیت نیز چالش‌برانگیز است.

  • نقاط قوت
  • بازی می‌تواند برای طرفداران همیشگی سرگرم‌کننده باشد
  • صحنه‌های اصابت گلوله می‌توانند سرگرم‌کننده باشند
  • گیم‌پلی بازی جذابیت دارد بخصوص برای افرادی که برای بار اول بازی را تجربه می‌کنند
  • نقاط ضعف
  • بازی بیش‌ازحد آسان می‌شود
  • داستان شلخته و بی‌دروپیکر
  • باوجود جذابیت اولیه گیم‌پلی بازی به سرعت خسته کننده می‌شود
  • باگ‌ها و گلیچ‌های عجیب‌وغریب
  • عدم تعادل در بخش گیم‌پلی

 

 

 
بیشتر بخوانید :
نقد و بررسی بازی Cronos: The New Dawn؛ سفری تاریک در دل ویرانی

استخدام در گیماتک

اشتراک گذاری:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

  بیشتر بخوانید: